پرستوی مهاجر

حاج خلیل صادقی
پرستوی مهاجر

اگر قبرستان جایی است که مردگان را در آن به خاک سپرده‌اند، پس ما قبرستان‌نشینان عادات و روزمرگی‌ها را کی راهی به معنای زندگی هست؟
اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر.
پرستویی که مقصد را در کوچ می‌یابد از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد...

***
ای شهید، ای آن که بر کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای، دستی بر آر و ما قبرستان‌نشینانِ عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.

طبقه بندی موضوعی
Instagram
آخرین مطالب
پیوندها

۱۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

پنجره فولاد رضا ....

چهارشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۲۹ ب.ظ

بسم الله

قال الصادق علیه السلام : " من أراد الله به الخیر قذف فی قلبه حب الحسین و حب زیارته"


شنبه 94/5/3

برای گرفتن پاسپورت جدید اقدام کردم.

پیش خودم گفتم ما گذرنامه رو بگیریم ، ارباب که ببیند ما وظیفه مون رو انجام دادیم ناامیدمون نمی کنه و دعوت می کنه .


پنجشنبه 94/6/5

نیمه شب آخر بود که در حرم بودم. کمی صحن انقلاب خلوت تر شده بود.

آرام گوشه ای کز کردم و نشستم.

در آن هیاهو چشمانم خیره به گنبد بود و ایوان طلا و سقاخانه و پنجره فولاد


زیر لب حرف میزدم با امامم. خودم را برایش لوس کردم و به پایش به گریه افتادم .

در حرم بودم ولی دلتنگ حرمی دیگر .

گفتم ناامیدمان نکن و تذکره ی کربلای مرا هم امضایی بزنم.

سفر اول را با امضای خواهر رفتم. این بار لذت دارد که بگویم پنجره فولاد رضا برات کربلایم را داد ....


    


سه شنبه 94/6/10

ظهر بود . به دلم افتاد سیم کارت خاموش را روشن کنم ببینم چه خبر است و پیامک ها و ... را چک کنم.

گوشی زنگ خورد . بانی منبر محرم پارسال بود .

حاج آقا از صبح تا حالا دارم زنگ میزنم. چرا خاموشی؟؟؟ دیگه داشتم ناامید می شدم از پاسخ !

گفتم این خط  چند ماه است خاموشه .الان اتفاقی روشنش کردم.  امرتون؟؟

ان شاء الله عازم سفر عتباتیم. دوست داریم شما هم باشید برای روحانی و مداح کاروان .

منم که پاسپورتم الحمدلله حاضر بود بله را گفتم و ...


گاهی بساط عشق خودش جور می شود !!


ان شاء الله طی چند روز آینده راهی سفر به عتبات عالیات و زیارت نجف و کربلایم.

شک نکنید که دعاگوی همه بزرگواران خواهم بود.

فقط تقاضایی عاجزانه دارم و آن اینکه به معنای واقعی کلمه مرا حلال کنید و دعا .


قطعا دلهایی از من رنجیده اند و شاید از کلام و رفتارم  دلشکسته شده اند .

مرا به خاطر ارباب ببخشید .


لینک مختصر سفرنامه ی سفر اول کربلایم در سال 91 را می توانید در لینک زیر بخوانید .


سفر کربلا فروردین 1391


التماس دعا


  • شیخ خلیل

تحفه درویشی 23

سه شنبه, ۱۷ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۳۰ ب.ظ

بسم الله


مجموعه مناجات با امام زمان  و روضه   ایام فاطمیه 1391


دانشگاه آزاد اسلامی ماهشهر



دانلود از ادامه مطالب



  • ۱ نظر
  • ۱۷ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۳۰
  • شیخ خلیل

گنبدت مال همه ، باب الجوادت مال من

دوشنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ق.ظ

السلام علیکم یا اهل بیت النبوه

السلام علیک یا اباالحسن علی بن موسی الرضا


در ایام میلاد حضرت که مشرف بودیم مشهد همه جای حرم پر بود از دسته گل های زیبا و در دست زوار هم بود که برای گلباران حرم می آمدند.

خواهر ماهم که بهانه ی داشتن گل گرفته بود و ماهم مجبور بودیم خود را به هر دری بزنیم برای یافتن یک شاخه گل تبرکی .از چشم خادم پاییدن برای کندن یک گل گرفته تا حضور در صف طولانی تقسیم گل های روی ضریح و ...

به قول اون آقای انگشتر فروش در این ایام هیچ مشهدی حتی یک برگ از گل رو هم خانه نمی بره و همه ی این ها به زوار میرسه .



نیمه شب آخری بود که در حرم بودم و داشتم طبق عادت همیشگی از طرف پایین پای حضرت رد میشدم تا فاتحه ای هم برای علمای مدفون در اون قسمت هم نثار کنم.

به حجره ای که قبر مرحوم حافظیان از عرفای بنام و از خدام حرم رضوی است رفتم که دیدم خادمی که اونجا مشغول خدمت است یک شاخه گل تازه و سالم و زیبا بهم داد و گفت آقا این هم برای شما باشه !

منم که هنگ بودم گفتم حاجی دمت گرم من 3 روزه دربدر دنبال چنین چیزی ام . گفت برو حالشو ببر.


به طرز عجیب و غریبی گل رو در اون وانفسای شلوغی به مشترک مورد نظر (خواهرم) رساندم و خیالم راحت شد .


رو به گنبد ایستادم و گفتم خیلی بامرامی آقا .

حتی من بهت رو نزده بودم که گل می خوام ولی ...


تو این فکر رفتم که نگفتیم و بهمون داد اگر می گفتیم چه ها می کرد !!

فهمیدم که آن چنان که باید و شاید هنوز نشناخته ایمش .


اذن دخول رو که می خوانی قطعا این جملات تو را به فکر فرو می برد .


اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّریفِ فى‏ غَیْبَتِهِ، کَما اَعْتَقِدُها فى‏ حَضْرَتِهِ،

 وَاَعْلَمُ اَنَّ رَسُولَکَ وَخُلَفآئَکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ اَحْیآءٌ عِنْدَکَ یُرْزَقُونَ،

 یَرَوْنَ مَقامى‏ وَیَسْمَعُونَ کَلامى‏، وَیَرُدُّونَ سَلامى‏، وَاَ نِّکَ حَجَبْتَ‏

 عَنْ سَمْعى‏ کَلامَهُمْ،



زنده است و ما را می بیند و صدای ما را می شنود و جواب سلام ما را هم می دهد.


امروز (23 ذی القعده ) روز زیارتی حضرت است.

چه خوب است همگی ما امروز خود را زائرش کنیم و یک زیارت امین الله هدیه بفرستیم برایش .


مارا هم دعا کنید .


  • شیخ خلیل

آرزویی که به حقیقت پیوست

يكشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۲۰ ب.ظ

بسم الله

قصد داشتم این مطلب را 12 شهریور ماه بنویسم اما فراموشی اومد سراغم .

12 شهریور مگر چه خبر است؟؟؟


همیشه اون قدیم ندیم ها وقتی می آمدم زیارت و از دربش با تاکسی رد میشدم به خود می گفتم کاش بشه بزارن برم تو حیاطش یک چرخی بزنم و سرو گوشی آب بدهم .

اسمش را اون موقع ها نمی دانستم. اما معلوم بود حوزه ی علمیه ای پر رفت و آمد است .


حالا آن آروزی همیشگی به واقعیت پیوسته بود و ...


قم. مدرسه علمیه معصومیه سلام الله علیها

نیم ساعتی مانده به اذان صبح که پا در حیاط اش گذاشتم.

با ساک و چمدان و ... رفتم زیر زمین و دیدم عده ای اونجا هستند و کم کم دارند بلند میشوند برای تهجد .

منم گفتم خوب است از اولین حضور و اولین سحر در این فضا استفاده کنیم .


آری آن روز 12 شهریور ماه 1390 بود . که من رسما وارد حوزه علمیه شدم و قرار بود سربازی کنم.

دم درب مدرسه بنری نصب بود که جمله ی پر مسمایی با این مضمون بر آن نوشته بودند

    " مقدم سربازان حضرت ولی عصر(عج)  را به پادگان حضرت ، خوش آمد می گوییم "


آری واقعا که باید به این مکان به دید پادگان نگاه کرد و خود را سربازی  مطیع دید.


حدود یکماه و اندی دوره تثبیت و اختبار بود و هرروز کلاس میرفتیم و ...

صرف و نحو و عقاید و احکام و اخلاق و تجوید و ...


حجره ما طبقه سوم ساختمان شهید مطهری که می گفتند بهترین ساختمان است بود و رو به حیاط.

کل فضای حیاط مدرسه را میشد رصد کرد.


مسجد مدرسه هم که کارگاه ساخت ضریح سید الشهدا بود و بسته و ممنوع الورود . و آرزو مون بود که یکبار اجازه بدهند برویم داخل .


هر چند روز یکبار یکی از اهالی محترم خانواده زنگ میزدند که چه خبر؟؟؟؟؟ راضی هستی؟ سخت نیست؟ اگر می خواهی برگردی و بروی دانشگاه برگرد و رو دربایستی نکن و ...


هنوز صدای استاد تجوید پایه اول در گوشم است که می گفت : ما طلبه ها مثل پیچ و مهره در دستان امام زمانیم و حضرت هرجایی صلاح بداند مارا به کار می گیرد.


کاغذی بهمون داد که پشتش از لوازم و ضروریات طلبگی نوشته بود .


اولین شب که نماز جماعت میرفتم دم درب نمازخانه کتابی از سخنان آیت الله حق شناس خریدم و رویش نوشتم : بسم الله _ اولین کتابی که خریدم در دوران طلبگی


شاید هنوز سرو گوشم می جنبید و حال و هوای دانشگاه به سرم بود ولی به طلبگی عشق میورزدیم.

و اکنون هم می ورزم و علاقه ام به مسیری که انتخاب کرده ام بیش از پیش شده است.


برای رسیدن به این طریق خون دلها خوردم و کارها کردم . یادم است  خیلی ها قبل آمدنم از باب نصایح دلسوزانه مرا منع می کردند

اما من ....


الان که مینویسم 5 سال از آن روز گذشته است و بحمدلله در انتخابم شک نکرده ام و به یاری خود حضرت تا آخر عمر هم نخواهم کرد.


ولی اعتراف می کنم در این مسیری که تازه چند سالش را سپری کرده ام آن گونه که شایسته ی مولایم ولی عصر است قدم برنداشته ام.


اعتراف میکنم می توانسته ام درراه تهذیب و تحصیل قدم های بهتری بردارم و برنداشته ام .


اعتراف می کنم در این مدت خیلی اوقات به مویی رسید ولی هیچ گاه پاره نشد.


در این سالها من به جز قصور و کوتاهی چیزی نداشتم و در عوض حضرت مولایم صاحب الزمان جز با آقایی و عزت و احترام و تغافل با من رفتار نکرده است .


 این حرف را شاید بگویید مبالغه میکنم و یا تعریف از خود است ولی این را واقعا درک کرده ام که حضرت صاحب خوب می داند یارانش را از کجا و چه موقع و چه زمانی انتخاب کند.


همه چیز به انتخاب اوست .

من اگر طلبه ی خوبی نیستم ولی او خیلی آقاست .

همیشه خواسته ام و باز هم استمداد می طلبم از حضرتش که در دلم همان شوق و شور اوایل طلبگی را نگه دارم و خاموش نشود .



  • شیخ خلیل

امیر قافله ...

جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۳۶ ب.ظ


استاد معظم حضرت آیت الله شوشتری (حفظه الله) :

… ای برادران و خواهران عزیز عمر کوتاه است بسوی معرفت حرکت کنید. بار سفر بسوی خدا بربندید که امیر کاروان امام زمان حجة ابن الحسن علیه السلام است.

از امیر کاروان مدد بخواهید، از امیر قافله حجة ابن الحسن استمداد بخواهید. بگوئید :

لحظه ای فرما درنگ، ای امیر قافله، ای امیر قافله

نیست این دلخسته را، با تو چندان فاصله،با تو چندان فاصله

مهدی جان، اگر یک نظری بکنی این کاروان عقب مانده، این رهرو زمین خورده، این سالک دست و پا شکسته، به مقصد خواهد رسید.



  • شیخ خلیل

احیوا امرنا

چهارشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۴۷ ب.ظ

بسم الله ...

اونی که تو این چند روزه زندگی دنیا به آدم ارزش میده و یا باعث میشه که مصرانه به دنبال کاری بری و برنامه ریزی های خیلی خاصی داشته باشی و یا حتی ساعت ها وقتت رو براش بخواهی صرف کنی و شب و روزت رو وقفش کنی چیزی نیست جز دغدغه هایی که در فکر و دلمون شکل گرفته.

و همگی دوست داریم درست و حسابی به تمومی دغدغه هامون جامه عمل بپوشونیم.

چقدر خوبه و ای کاش که ما فقط یک دغدغه بیشتر نداشتیم و اونم کار برا اهل بیت بود.

یعنی اگه بخوام خیلی آرمان گرایانه صحبت کنم قبله نمای دل و فکر و کار و تلاشمون رو تنظیم میکردیم به سمت اهل بیت.

به معنای ساده تر برا احقاق اهداف حضرات معصومین جون بکنیم و عملگی کنیم.


در وهله ی اول شاید رسیدن به این دغدغه و هدف در نظرمون خیلی سخت جلوه کنه اما زیاد هم سخت نیست.

مهم اینه که بخواهیم و خودمون رو وقف کنیم.

خیلی از ماها وقتی میشنویم کار برا اهلبیت کردن، سریع یادمون به گرفتن یک مجلس روضه و وعظ و منبر و ... می افته.

در صورتی که این کار هم یکی از کارهایی که میشه انجام داد.

پا رو اگه فراتر بگذاریم و افق دید رو اگه دور تر ببریم میشه فهمید که با کارهای خیلی کوچیک اما باهدفی بزرگ میشه رسید به اون جایی که می خوایم.

خیلی راحت میشه به مقام قرب رسید .

مثلا

صبح روز مون رو با سلام به اهلبیت آغاز کنیم. و برکات این سلام رو در زندگی حس کنیم.

من اگر در خیابانی شلوغ از فاصله ی چندصد متری صدایم بزنند سری بر میگردونم و نگاه می کنم ببینم چه کسی با من کار داشته و ...

مگر میشود صبح علی الطلوع امام زمان حی حاضر رو صدا بزنیم و حضرت نگاه توجهی به ما نکند؟؟؟؟


خانم خانه چه اشکال دارد تمام از صبح تا ظهری که در منزل وقتش را دارد صرف پخت و پز غذا می کند با یک نیت تمام این کارها رو به نیت یکی از معصومین انجام دهد؟؟؟

مثلا بگوید ناهار امروز رو به نیت حضرت جواد الائمه علیه السلام طبخ می کنم.

حتی دم کردن یک چای ساده رو با نیت انجام دهیم و موقع خوردن سلام به اهلبیت بدهیم.

و یا منزل میسازیم. هر جای خانه را به نیت یکی از ائمه بسازیم.

و ....


هرکدام از ما ؛ یعنی من و شما کافی است با نیت اینکه فلان کاری که انجام می دهم هدیه ی من باشد برای معصوم ، زندگی مون رو سراسر با اهلبیت باشیم .


مشهد که مشرف بودم استادمون فرمودند که : اگر می بینی زندگی ات گره ها افتاده چون وقت برا اهلبیت کم گذاشتی.

کارها رو برا ائمه انجام بده اون ها هم زندگی تو رو  به روال خودش قرار می دهند. و دیدم که راست می گوید استادم.


چند روزی درگیر این مطلبم که واقعا برای اهل بیت ما چه کردیم؟؟و چطور از این بعد باشیم؟

چه کاری برایشان انجام دهیم ؟؟؟

گاهی اوقات لازم است دست به جیب بشیم و گاهی لازم است آبرو خرج این راه کنیم و حتی گاهی اوقات با تکان دادن زبانمون و یا حتی با حرف نزدنمون در بعضی مواقع می توان یاری گر اهلبیت بود.


کار برا اهلبیت کنیم تا مشمول این حدیث امام صادق باشیم و مورد رحمت خدا



  • شیخ خلیل

تحفه درویشی 22

دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۳:۱۲ ب.ظ

بسم الله


صوت مراسم شب سوم ایام فاطمیه 1390


دانشگاه آزاد اسلامی ماهشهر


دانلود از ادامه مطالب


  • ۱ نظر
  • ۰۹ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۱۲
  • شیخ خلیل

تحفه درویشی 21

دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۲:۴۷ ب.ظ

بسم الله


صوت مراسم عزاداری ظهر شهادت امام صادق علیه السلام 1394


هیئت رهروان ولایت . مسجد امیرالمومنین (ع)



دانلود کنید با ذکر صلوات


السلام علیک یا اباعبدالله (شور )


هستم آزاده ارباب غلام زاده (شور زیبا- جدید )



  • ۱ نظر
  • ۰۹ شهریور ۹۴ ، ۱۴:۴۷
  • شیخ خلیل

احیای امر اهل بیت 1

يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۰۱:۳۲ ق.ظ
  • شیخ خلیل

خوشا به حال زائرانت !!!

پنجشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۱۸ ب.ظ

اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی

حتما زیارت سبعه یا همان هفت حدیث حضرت رضا رو خوانده اید یا شنیده اید. عجب مضامینی دارد .

با خواندنش در وقت سحر امروز در حرم قلبم آرام شد

... قال فی حقه سید الوری و سند البرایا سیدفن بضعة منی بارض خراسان مازارها مکروب الا نفس الله کربه و لا مذنب الا غفر الله ذنبه


هم گنه کار بوده ایم و هم دلمان مثل آتش بود ...


السلام علیک یا حافظ سر الله انت الذی قال فی حقک قاتل الکفرة و قامع الفجرة علی امیرالمؤمنین و وصی رسول رب العالمین صلوات الله و سلامه علیه سیقتل رجل من ولدی بارض خراسان ب السم ظلما اسمه اسمی و اسم أبیه اسم ابن‏ عمران موسی علیه‏السلام الا فمن زاره فی غربته غفر الله ذنوبه ما تقدم منها و ما تأخر و لو کانت مثل عدد النجوم و قطر الأمطار و ورق الأشجار


حضرت مولا امیرالمومنین در وصف زیارتش فرمود: به همین زودی کشته شود مردی از فرزندانم در زمین خراسان با زهر در حال ستمدیدگی، نامش نام من است و نام پدرش نام پسر عمران، موسی است که سلام حق بر او باد.بدان هر آن کس او را در غربتش زیارت کند خدا بیامرزد گناهان گذشته او و آینده او را و اگر چه به شماره ستارگان و قطره‏های باران و برگ درختان باشد.


امام صادق فرمودند :

یقتل حفدتی بأرض خراسان فی مدینة یقال لها طوس من زاره عارفا بحقه أخذته بیدی یوم القیامة و أدخلته الجنة و ان کان من أهل الکبائر قیل له ما عرفان حقه قال العلم بأنه امام مفترض الطاعة غریب شهید

کشته می‏شود نواده من در زمین خراسان در شهری که نامیده می‏شود به طوس هر کس زیارت کند او را و به حق او معرفت داشته باشد خودم دستش را روز قیامت می‏گیرم به بهشت می‏برم اگر چه از اهل گناهان بزرگ باشد؛

گفته شد به آن حضرت شناختن حق او چیست؟ فرمود: دانستن اینکه او امام و واجب است اطاعت او غریب و شهید است،


کدام یک از ما هستیم که دوست نداشته باشیم فردای قیامت با اماممون محشور شویم و با حضرت رفیق و همسایه و هم نشین نباشیم؟؟؟؟

خود حضرت رضا هم در فضیلت زیارتش فرمود: ... و حشر فی زمرتنا و جعل فی الدرجات العلی من الجنة رفیقنا...


چه بگویم که واقعا زیان الکن است و ..

فقط می توانم بگویم : الحمدلله الذی وفقنی لزیارتک فی البقعة التی قلت فی حقها هی و الله روضة من ریاض الجنة من زارنی فی تلک البقعة کان کمن زار رسول الله ص و کتب الله له ثواب ألف حجة مبرورة و ألف عمرة مقبولةو کنت انا و ابائی شفعاؤه یوم القیمة

سپاس خدائی را که توفیق داد مرا به زیارت تو در زمینی که گفتی در حق آن زمین: به خدا آن باغی است از باغ‏های بهشت هر کس مرا زیارت کند در این محل مانند کسی است که پیغمبر خدا را زیارت کرده باشد درود بر او و خاندانش و خدا می‏نویسد برای او ثواب هزار حج آمرزیده و هزار عمره قبول شده و من و پدرانم می‏باشیم شفاعت کنندگان او در روز قیامت


صبح موقع وداع با آقا بر دلم غمی نشست که نکند این زیارت ، زیارت آخر عمرم باشد و دیگر اجل مرا مهلتی ندهد !!!

اما دلم آرام شد چون حضرت ضامن است برای ما در سه جای حساس

عند تطائر الکتب و عند الصراط و عند المیزان


اول در موقع باز شدن نامه‏ های اعمال، دوم در صراط، سوم هنگام کشیدن اعمال.


  • ۵ نظر
  • ۰۵ شهریور ۹۴ ، ۲۲:۱۸
  • شیخ خلیل