پرستوی مهاجر

حاج خلیل صادقی
پرستوی مهاجر

اگر قبرستان جایی است که مردگان را در آن به خاک سپرده‌اند، پس ما قبرستان‌نشینان عادات و روزمرگی‌ها را کی راهی به معنای زندگی هست؟
اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر.
پرستویی که مقصد را در کوچ می‌یابد از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد...

***
ای شهید، ای آن که بر کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای، دستی بر آر و ما قبرستان‌نشینانِ عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.

طبقه بندی موضوعی
Instagram
آخرین مطالب
پیوندها

۱۱ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

استغفرالله ربی واتوب الیه

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۰۱ ب.ظ

بسم الله

گوش کنید 

اگر انقلابی رخ داد برای من بیچاره و آلوده هم دعاکنید...

نوای جانسوز استادم حضرت حجت الاسلام والمسلمین میرزا محمدی  حفظه الله 



  • ۳ نظر
  • ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۰۱
  • شیخ خلیل

ممنونم منو لایق کردی ...

دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۵۴ ق.ظ

بسم الله 

دو کلمه درد دل با خدا در این نیمه ی شب 


یا رب منما مرا سرافکنده ی خلق

حیران و نیاز مند و شرمنده خلق

چون بنده مسکین تو ام آزادم 

حیف است شود بنده تو بنده خلق 


قربونش برم اون خدایی که گناه میکنی ، هم میبخشه ، هم در عوض بهت آبرو هم میده

نصف شب برا حاجتت در خونه هرکسی رو بزنی شاکی میشه و بد وبیراه بهت میگه

اما در خونه خدا تازه نصفه شبا باز میشه و ...

با کوله بار سنگین میایی و سبکبار برمیگردی .تازه به ملائکه اش مباهات هم میکنه که نگاه کنید بنده ام اومده .

آی اونایی که تو این دنیا ولو بقدر یک گوش شنوا شدن برا شنفتن حرفای یک بنده، ازتون کار بر میاد دریغ نکنید .

آی اونایی که به گنه کارا به چشم دیگه ای نگاه میکنید بدونید سخت در اشتباهید. حواستون هست دارید به محبوبهای خدا چپ چپ نگاه میکنید؟؟

اگه از بنده ی خدایی چیزی میدونید مبادا برملا کنید.حتی به روش هم نیارید.

اگه شب کسی رو در حال ارتکاب گناه دیدی صبح با دید گنهکار بهش نگاه نکن.شاید شب توبه کرده و از اولیاء مقرب خدا شده .


آدم شاکری نیستم ولی هر چی باشم مثل اون حیوان رسم وفا رو بلدم. از در خونه اش نمیرم .

خدااااااااای من

مال بد بیخ ریش صاحبشه 

اگه منو دوس نداشتی خلق ام نمیکردی . خوشحالم که لایق دوست داشتنت شدم




  • ۳ نظر
  • ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۲:۵۴
  • شیخ خلیل

مرا خاک کن

جمعه, ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۴۵ ب.ظ

بسم الله

اینگونه دعا کنم بنظرم مناسب تر است تا چیز دیگری بگویم


اللهم ...

خدایا اگر قرار است این چند روزه ی عمر را در گناه و معصیت و نافرمانی ات سپری کنم همان بهتر که مرگ مرا مقدر کنی و هم خیال مرا راحت کنی و هم خودت را


یا مرا پاک کن و اگر میدانی نمیشود خاک کن .


خسته ام از توبه های شکسته شده

خسته ام از زمین خوردن های پیاپی

خسته ام از اینکه دست دراز کنی و کسی دستت را نگیرد بلکه در عوض مچ گیری کند



  • ۱ نظر
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۴۵
  • شیخ خلیل

حب الحسین

پنجشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۱۴ ق.ظ
  • ۰ نظر
  • ۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۱۴
  • شیخ خلیل

لا اله الا الله

چهارشنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۵۳ ب.ظ

بسم الله

اسعد الله ایامکم

مبارک باشد بر من و شما اعیاد شعبانیه .


تصور کنید بخواهیم برای زندگی خود یک برنامه معنوی بریزیم و بنده وار ادامه عمر را سپری کنیم ، چه کار میکنیم؟؟


شاید خیلی از ماها در وهله اول کاغذ و قلمی برداریم و شروع کنیم به نوشتن که مثلا فلان قدر تلاوت قرآن و خواندن دعای کذا و نماز کذا و نماز شب و ...

و شاید چند روزی هم طبق برنامه ای که برای خودمان بسته ایم _ که باید بحث کنیم در اینکه آن برنامه متناسب ما بوده یا نبوده _ عمل کنیم ولی با ناباوری هرچه تمام تر می بینیم به چند روز یا چند هفته نشده  باز همان آشاست و همان کاسه !


تاحالا در پی دلیل اش بوده ایم؟؟ با اینکه برای غالب از ما ها که دوست داریم زندگی معنوی داشته باشیم اتفاق افتاده .


واقعا چرا این جور برنامه ریزی ها و این جور عمل کردن ها نتیجه ای که ما دنبالش هستیم در پی ندارد و شده است صرفا انجام یک سری امور عبادی مقطعی ؟؟


این را من نمیگویم . تحفه ای است که از یکی بزرگان به من رسیده و گفتم شماهم بی بهره نمانید .


دلیلش این است که ما قبل برنامه ریزی های معنوی نیاز مبرم داریم به یک تخلیه ی کامل

یک شستشوی حسابی دل و قلب و فکر و ذهن


باید اول ظرف وجودمون رو تمیز کنیم و مستعد برای دریافت معارف . چون این اتفاق نمی افتد نتیجه هم نمی گیریم .


دقیقا پذیرش اسلام هم همین گونه است . اول باید " لا اله " رو خوب جامه ی عمل پوشاند تا " الا الله " به ثمر بنشیند .


ما هم باید اول بنا به حکم " شستشویی کن و آنگه به خرابات خرام " هم که شده اول دل رو با آب توبه جلا بدهیم و سپس ...


البته توبه هم خوب است توبه ی نصوح باشد . توبه ای که واقعا توبه باشد نه مثل من حقیر توبه ای که صرفا زبان است و دل پر از شوق گناه .


دل رو باید دریابیم . دل که آباد شد بقیه چیز ها هم درست میشود .


الهه ها که نفی شد الله می آید 


وقتی اینگونه شد برای درس آموزی یک آیه قرآن بس است وگرنه " ولا یزید الظالمین الا خسارا "



پ ن :
دعاکنید من هم خوداولین عامل به نکات فوق باشم .
فکر کنم عیدی بدی نبود که هم نصیب من شد و هم نصیب شما
التماس دعا

  • ۱ نظر
  • ۲۲ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۵۳
  • شیخ خلیل

دختر موسی بن جعفر ....

شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۳۵ ب.ظ

بسم الله

دیگر نتوانستم در حجره بمانم.

راهی شدم فقط به نیت گریه و شکایت 

گریه از حال نزاری که داشتم و دارم و شکایت از همه چیز و همه کس

از خودم گرفته تااااااااا .....

چند سال است که به محضرش جسارت نکرده  و لب به شکوا وا نکرده ام اما دیگر سر رفت ...

صبرم رو به اتمام رفت و زبانم باز شد

بهش گفتم که خسته ام .از آدمای شهر خسته ام 

کاش دردی که به دل دارم اثر لگد غریبه ها بود . 

چه کنم که ورد زبانم شده این :که با هم هرچه کرد آن آشنا کرد

خودش خوب میداند هیچگاه دوست نداشتم دامن آلوده کنم ،آمدم بگویم زین پس هم دوست ندارم و دستم را بگیر

کسی که زیر بار حقارت له شده و زمین خورده را مگر کسی میزند؟؟؟

کاش میشد خیلی حرفها را بگویم اینجا ،اشک چشم اگر مهلت بدهد

لابد میخوانند عده ای و به قبای خود میگیرند این حرفها را ! بگیرند، برایم اهمیتی ندارد.امروز شکایت همه را به خانم کردم.


باز الحمدلله با این همه پستی و حقارت حرم دارم که بیایم و دل را آرام کنم

اما ای دل سرکش قول بده دیگر طغیان نکنی . لابد تاچند روز حالت رو به سامان است و باز میخواهی لج کنی؟التماست میکنم آرام باش و بزار آرام بمانم 


از همه بیزارم دیگر ،از خودم بیشتر 

دختر موسی بن جعفر این بار هم با غض بصر و عفو مارا راه داد و گریه هایم نشانه است که توجه کرد به حرفهایم و دستی بر سرم کشید 


روبروی ضریح مطهر بانو . یاعلی 


  • ۵ نظر
  • ۱۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۲:۳۵
  • شیخ خلیل

یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر

سه شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ق.ظ

بسم الله 

السلام علیک یا ابالحسن یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج علیه السلام

حتما به حساب و کتابی کسی را به لقبی میخوانند...

آقای مارا باب الحوائج نامیده اند .فدای نامش همه ی نام ها و به قربانش تمام جانها 

پیش خود گفتم خلاف ادب و مروت است شب شهادت حضرت کاظم علیه السلام چیزی ننویسم و به بضاعت مزجاة خودم تسلای دل عزادار دخترش فاطمه ی معصومه و پسرش حضرت علی بن موسی الرضا علیهم السلام نباشم .


گنه کارانی مثل خودم با دقت بخوانند

دهنش به نجاست نجس کرده بود و در کوچه های مدینه داشت میرفت 

دید از روبرو امام معصوم حضرت موسی بن جعفر دارد تشریف می آورد

خجالت زده شد و به عقل ناقص خودش گفت به دیوار رو میکنم تا امام رد شود و بوی تعفن دهانم را متوجه نشود و آبرویم نریزد 

دست مهربانی رو بر شانه اش حس کرد 

فلانی  گناه هم کردی ولی چرا از ما رو بر میگردانی؟؟؟


امشب حرم دخترش دخیل اشک بستم و زیر لب گفتم :

یا مولا شما با یک نگاه زن فاحشه فاسده رو زیر و رو کردی ،از آن نگاه ها نمیخواهی خرج من کنی؟؟

باور کن وضعم از آن زن بدتر نباشد بهتر نیست.. 


یاد قدیم ها و قدیمی ها بخیر...

در گرفتاری هاهمدیگر رو توصیه به انداختن سفره ی موسی بن جعفر و یا خواندن روضه اش میکردند 

یا باب الحوائج ادرکنی 


  • ۰ نظر
  • ۱۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۲۲
  • شیخ خلیل

دلم آشوبه ...

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۵۱ ق.ظ

بسم الله ....

هنوز دلیل این را نفهمیده ام که چرا یهو بی اختیار و بی مقدمه حس میکنی انگار غم های عالم بر دلت می نشیند؟!

از عزیزی پرسیدم چرا؟؟

گفتند: معصوم علیه السلام فرموده اند که در این گونه مواقع استغفار بگویید تا آرام شوید.

پیش خودم گفتم گویا باید همیشه تسبیح به دست باشم و استغفار بر لب ...


یا الهی و سیدی و ربی أنا عبدک ...

الضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین 



  • ۱ نظر
  • ۱۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۰:۵۱
  • شیخ خلیل

این همه آوازه ها از شه بود ...

چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۱۱ ب.ظ

بسم الله

راستش را بخواهید مدتی است که حال روبراهی نداشتم و کلا درگیر افکار خودم بودم و چه بسا شرمنده ی خدا از این حال و روز و بندگی ام . البته اگر بشه اسمش رو بندگی گذاشت !

به روال همیشه چهارشنبه شد و رفتم تا از محضر استاد عزیزم بهره ببرم و الحمدلله دست پر برگشتم.

انگار مخاطب تک تک جملات امروز حاج آقا من بودم .

از آداب و ادب نوکری فرمودند و از احوالات بزرگان صلحا و علما و نوکران دستگاه حضرت سید الشهداء علیه السلام

سخن از مرحوم کربلایی احمد تهرانی (کل احمد ) به میان آمد و مرحوم حاج اسماعیل دولابی

فرمودند که همیشه حاج اسماعیل میفرموده که : من گمشده ای در بیابان بودم که کشتی نجات اباعبدالله آمد و مرا سوار کرد .


روزی که اول بار کل احمد را بردند دیدن آیت الله بها الدینی ؛ تا آیت اله ایشان را دیدند فرمودند : " کل احمد معجزه ی امام حسین است "

تمام وجودش نور امام حسین است و ...


دیگر فرمودند که هر چه میکشیم از منیت هایمان است. من من کردن ها است که مارا عقب انداخته .

منیت در مداحی و طلبگی و حتی شوهر داری و حتی پدر بودن و ... و در تمام امور.


براستی که " ان ذکر الصالحین ینزل الرحمه "


باید باور کنیم که امام علیه السلام خوب مارا و زندگی مارا دارد مدیریت میکند .

بارومون بشه که ما چیزی نیستیم و اگر چیزی هم هست از صدقه سر ارباب است .

این همه آوازه ها از شه بود ...

استاد گفتند و گفتند تا رسیدند به این جای کلام که : عادتک الاحسان الی المسیئین

سر و کار ما با اربابی است که بد ها را می خرد و حتی بد ها را الگو قرار میدهد برای خوبان


در منجلاب فساد و گناه هم هستیم عقربه ی دل مون رو منعطف کنیم به سمت ارباب

چه خوب است در هیچ حالی بکاء بر حضرت را یادمون نرود . حتی موقع گناه هم که باشه .

حضرت حر علیه اسلام به قصد کشتن سیدالشهدا آمده بود کربلا ولی دستش را گرفتند و بالایش بردند . ما که مدعی نوکری و ذاکری این خاندان رو داریم دست مارا نمی گیرند؟؟؟


این سخنان گویا آبی بود بر آتش دلم .

با نفس و روضه و کلام ایشون باز احیا شدم . الحمدلله که خدا مارو کاسه لیس این خاندان کرده .

الحمدلله علی عظیم رزیتی ...


پ ن :

داشتم فکر میکردم که من بی سرو پا اینهمه خطا کرده ام باز ارباب دوعالم حضرت سیدالشهدا مرا می آورد و با تمام پستی اندک آبرویی داده و مردم به احترامش مارا محترم میشمارند و به ما التماس دعا میگویند حتی ، اگر درست حسابی و آنطوری که سزاوار است نوکری اش را میکردم برایمان چه میکرد ؟؟؟


خدا بحق گریه های مادرش این اشک چشم رو در هیچ حالتی از ما نگیرند و روز به روز بر سوز ما و اشک و ناله ی ما برای مصائب آل الله بیفزاید .

اولین ثمره ی گریه مساعدت و یاری حضرت صدیقه سلام الله علیها است .


راستی روزهای پایانی ماه رجب است .

یا من ارجوه لکل خیر  رو بگذارید کنار روایت نبوی که حضرت فرمودند : کل الخیر فی باب الحسین  ، چه زیبا میشود !؟!؟!


چند سالی است توفیق دارم زانوی شاگردی و ادب محضرت استاد عزیزم نوکر دستگاه حسینی حضرت حجت الاسلام و المسلمین میرزا محمدی (حفظه الله ) میزنم . و خدارا شاکرم به خاطر این نعمت



  • ۲ نظر
  • ۰۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۳:۱۱
  • شیخ خلیل

اِرْحَم ...

دوشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۵۸ ب.ظ


  اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ الرَّجاءُ،

  وَسِلاحُهُ الْبُکاءُ

.

.

.

.

.


 یارب مکن امید کسی را تو نا امید !


پ ن :

میگویند چرا همه اش گریه میکنی؟؟

میگویم باید سلاحت همیشه دم دستت باشد .



  • ۱ نظر
  • ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۵۸
  • شیخ خلیل