پرستوی مهاجر

حاج خلیل صادقی
پرستوی مهاجر

اگر قبرستان جایی است که مردگان را در آن به خاک سپرده‌اند، پس ما قبرستان‌نشینان عادات و روزمرگی‌ها را کی راهی به معنای زندگی هست؟
اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر.
پرستویی که مقصد را در کوچ می‌یابد از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد...

***
ای شهید، ای آن که بر کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای، دستی بر آر و ما قبرستان‌نشینانِ عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.

طبقه بندی موضوعی
Instagram
آخرین مطالب
پیوندها

۹ مطلب در بهمن ۱۳۹۴ ثبت شده است

مرا بزرگ کن !!!

جمعه, ۳۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۲۱ ب.ظ

بسم رب الزهرا سلام الله علیها


هر دردی قطعا علتی داشته و بی شک درمانی دارد .فقط کافی است ریشه یابی درستی شود و درمانی قطعی .

البته راه سومی هم وجود دارد به نام پیشگیری !


اگر گره به زندگی ام افتاده و مدت هاست درجا میزنم چرا چاره نمیکنم؟؟

مگر نه این است که دارم آسیب میبینم ؟ آسیبی که پایان کارش چیزی نیست جز خسران دنیا و عقبا .


شاید با خواندن این جملات بگویید این شیخ جوان خودش چرا عمل نمیکند و فقط بلد است نسخه برای ما بپیچد!؟ اتفاقا این بار صرفا برای خودم میگویم و مینویسم .


فکر میکردم که واقعا من چقدر ناشکری میکنم!

خدا این همه مرا غرق در نعمت خود کرده اما من غافلم. مگر این روز مرگی و غوطه ور شدن در این کثرات دنیا میگذارد که انسان کمی هم برای خودش وقت بگذارد؟

راستش را بخواهید چند روی شده ام مثل مجانین و نمیدانم چرا !!!

ولی انگار یک چیزی هست که خودم بی خبرم. دوست دارم بشکنم این حصار ها را و راحت راحت باشم. به دور از تمام تکلفات و تعارفات

به دور از روزمرگی مفرطی که مدتی است دچارش شده ام .


حقا و انصافا نعمت های ریز و درشتی که خدا به من یکی عطا کرده که حتی قابل شمارش هم نیست رو دارم با چه خراب میکنم؟

با ناامیدی؟؟ با نق زدن سر عالم و آدم؟ با نا شکری؟؟

شاید چند سالی به خیال خام خود در حوزه ام و مثلا طلبه اما هنوز ظرفم کوچک است .

در این جا بسته به ظرفیت ظرف آش میریزند!

ظرف کوچک است که با کوچکترین مشکل و کمترین حرف و سطحی ترین فشار از گود در میره آدم ؛ وگرنه اصل این است که آدم مثل کوه استوار باشد و راسخ


چه کنیم ظرف مون وسیع شود ؟؟   " لان شکرتم لازیدنکم "

شکر کنید تا زیادتون کنم!! خودتان را . و البته  نعمت ها را

ما اگر بزرگ شویم کمترین نعمت در نظرمون بالاترین است و اگر خدای نکرده کوچک باشیم بالاترین نعمت را به چشم نمی آوریم .


باور کنید در این وانفسا عفاف و حجاب بانوان جامعه خودش نعمتی است . همین حرم ها و هیئت ها مگر کم نعمت است؟؟

زنده بودن و دیدن ماه رمضان ها و محرم و صفر ها و فاطمیه ها مگر کم ارزش دارد ؟؟

همین که دلمان با شنیدن نام امیرالمومنین صلوات الله علیه به وجد می آید وچشممان برای مادر سادات بارانی میشود و دلمان با بردن نام حسین میلرزد خود بالاترین نعمت نیست؟؟


چرا قدرش را نمیدانیم؟؟؟


چرا قدر نمیدانم که با تمام بار گناه و عصیان ریز و درشتی که دارم باز مرا به مجالسشون راه میدهند. باز دلم را از غمشان محزون میکنند.


چند شب پیش فکر میکردم که من چه عمل خوبی دارم که بخواهم جلوی خدا پز بدهم و مثلا با اون عمل خدا رو قسم بدم! دیدم چیزی نیست جز همه توبه ها و عهد و قرار های شکسته شده و همه گناه اما در کنارش ناامیدی نبود.

راستش را بگویم؟؟

دل خوش کرده ام فقط و فقط به همین روضه هایی که خود حضرات اهلبیت تفضل کرده اند و اجازه داده اند که نفس بزنم.

دلم خوش است به همین گریه ها و توسلات


عاجزانه طلب مغفرت دارم از خدا و حضرات ذوات مقدسه اهلبیت علیهم صلوات الله و میگویم :

یا اولیاء الله ان بینی و بین الله عزوجل ذنوبا لا یاتی علیها الا رضاکم


* بزرگواران هم لطف کنند حقیر را حلال کنند به خاطر تمام قصوراتم و اشتباهاتم .


یاعلی


  • شیخ خلیل

بابی انت و امی و اهلی و مالی

شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۵۰ ب.ظ
  • شیخ خلیل

هر محنتی که میکشم ...

شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۴۲ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

اسعد الله ایامکم

میلاد حضرت سیده زینب سلام الله علیها مبارک باد.


موافقید کمی درد دل کنم؟؟

همین یک بیت کافی است


هر محنتی که میکشم از تنگی قفس

کفران نعمتی است که در باغ کرده ام


لطفا برای خودم و حال نابسامانم دستی بر آسمان بلند کنید .

کلافه شدن از چیزی یا کسی خیلی بد است . امان از وقتی که از خودت کلافه باشی !


خدایا این من را از من بگیر




  • شیخ خلیل

یک راه است و بس!

دوشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۰۱ ب.ظ

بسم الله

ابتدائا خودم را توصیه به عمل به متن زیر میکنم

و اما بعد ؛ قال رسول الله صلی الله علیه و آله : انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی ابدا


در این دنیای وانفسایی که هرکسی سرگرم کاری است و دنیا و مافیهایش به انواع و اقسام مختلف سعی دارند من و شمارا بکشانند به وادی ضلالت و گمراهی چه باید کرد؟؟

باید به کی پناه برد؟ اصلا باید کاری کنیم یا هر چه پیش آید خوش آید؟!!


در این چند روزه ی دنیا فهمیده ام بالوجدان که هیچ کسی حتی نزدیکان انسان دلشان نمیسوزد برایت . خودت باید به فکر خودت باشی.

اگر به فکر بودی شاید نجات یابی وگرنه ....

اگر معتقدیم که اسلام دین حق است و حقیقت ، اگر قائلیم که این راه مارا به سرمنزل مقصود میرساند باید دقیق بفهمیم و بدانیم پیامبر عزیز این دین من و شمارا راهنمایی کرده است به جایی که مارا یاری میکنند برای ادامه حیات. ادامه ی حیاتی اعم از دنیوی و اخروی


کتاب الله و عترتی اهل بیتی تنها نسخه ای است که با تمسک به آن گمراه نمیشویم .

البته این را بگویم که نهایتا یک چیز است و دو چیز نیست . اهل بیت است و بس !

چون قرآن و فهمش و تفسیرش و تاویلش مگر به غیر از امام معصوم میتواند کار کس دیگری باشد؟؟؟


یک بار بحث سر این است که چرا تمسک نمیکنیم و بار دیگر بحث بر این است که در چه حیطه هایی تمسک لازم است!

باید بگویم در تمام حیطه ها باید اهل تمسک باشیم و اگر امروزه در خرد و کلان زندگانی اجتماعی و فردی و سیاسی و علمی و معنوی و ... دچار مشکلیم ناشی از فاصله گرفتن از این دو صراط است.

و اگر هنوز مردد ایم برای تمسک و پیروی شاید علتش این است که راه نجات خود را در جای دیگر می پنداریم . که باید بگویم توهم کرده ایم .


از خدا بخواهیم خودش مارا به این دو ثقل و دستگیره نجات راهنمایی کند .

قرآن را از کنج قفسه ها بیرون بیاوریم و اهل بیت راهم صرفا بعنوان انسانهایی معصوم و برای شفا دادن بیمارانمون نشناسیم .


به معنای واقعی کلمه متمسک شویم تا گمراه نشویم


گمشده ام. شما مرا نجات دهید


حقیر سراپا تقصیر حوزه ها . خلیل

  • شیخ خلیل

عاشق باشید ...

يكشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۲:۴۶ ب.ظ
  • شیخ خلیل

12 بهمن ماه

يكشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ب.ظ
  • شیخ خلیل

پاسداری از دین

پنجشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۲۱ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

مدتی است در خودم فرورفته ام . بس غرق زندگی روزمره شدم خودم هم خسته ام شده.

گهگاه فکر هم بکنم بدم نمی آید .

شاید عده ای باخواندن این سطور بگوید فلانی هم آرمانی حرف میزند و خودش عامل به گفته هایش نیست! اما باکی نیست . ولی عاجزانه تقاضا دارم مرا دعا کنید تا بتوانم راه و مسلکی را که انتخاب کرده ام را باقوت و برکت ادامه بدهم .

یکی از چیزهایی که با دیدنش آرامش میگیرم دیدن این عکس است . محتوای خاصی را به من القاء میکند و پیام های متعددی ازش برداشت میکنم.

       

حرف اول رو آخر بزنم. من و امثال من آمده ایم در این راه تا همه در پی یک هدف باشیم.

پاسداری از دین

قطعا این پاسدار شدن لوازمی هم دارد.

پاسداری علم میخواهد و سواد

پاسداری فرمانده میخواهد و راه بر

پاسداری لباس هم میخواهد

پاسداری اون هم تنهایی بی فایده است و یا کم اثر،پاسداری همراه هم لازم دارد

پاسداری عمل هم میخواهد

در پاسداری حفظ حد و حدود و حرمت بزرگتر(مراجع عظیم الشان ) و کوچکتر هم مورد نیاز است

پاسدار خوب کسی است که شب و روز نشناسد و تعطیل و غیر تعطیل برایش علی السویه است

اگر بداند جایی وظیفه اش است برود یا نرود ؛ حرف بزند یا نزند ، درنگ نکند

اما پاسداری واقعا پاسداری هم می خواهد !

چیزی که امروزه از ناحیه ی عده ای از هم لباسی های من و چه بسا خود من  مغفول است و انجام نمیشود همین است.

ما نباید به بهانه هایی نظیر جذب بیش از بیش جوانها و افراد دین گریز ؛ عوض اینکه بنشینیم برنامه و راهبردی مناسب اتخاذ کنیم ، بیاییم از اصول خود و از چیزهایی که برایمان حکم خاکریز رو داره عقب نشینی کنیم تا مثلا به خیال خام خود کاری کرده باشیم.

چرا؟ چون فی الواقع دین را معرفی کردیم اما نه همه ی دین را

نتیجه میشود همین درد هایی که جامعه ی امروزمان بدان مبتلاست. یک نوع نگاه " یومن ببعض و یکفر ببعض " به دین.

میشود یک نگاه حداقلی و در سطحی خیلی نازل به دین .

میشود اینکه کسی دنبال بندگی کردن نیست و همه دنبال این هستیم که کیف و حظ ببریم. همه دنبال پیدا کردن چشم برزخی و خبر دادن از آینده ایم نه دنبال عبودیت

میشود نگاهی کاریکاتوری که بعضی جاها کوتاه آمده ایم و برخی جاها نه.

کارمان به جایی میرسد که شاید خدای نکرده هدف وسیله را برایمان توجیه کند!


چه باید کرد؟؟؟

تا دیر نشده در خلوتی با خود بنشینیم و مرور کنیم اهداف و آمالی که روز اول و موقع انتخاب این راه و این لباس مشوق ما بود

توسل کنیم به ساحت مقدس فرمانده ی کل قوای عالم هستی حضرت مولانا المهدی عجل الله تعالی فرجه تا او مارا به وظایفمون آشنا کند و خودش توفیق انجام تکالیف هم بهمون روزی کند

و چشممان به دهن فقهای عظام باشد چرا که اینان شده اند کفیل ایتام آل محمد  صلی الله علیه و آله  در عصر غیبت


شاید ادامه دادم این نوشته را ...

اگر شماهم چیزی به نظرتان می آید دریغ نفرمایید تا همگی استفاده کنیم.

نوکر نوکران ارباب . خلیل



  • شیخ خلیل

خدایا نکند ...

جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۵۹ ب.ظ
  • شیخ خلیل

فَلا تَسْلُبْ مِنّىِ ما أَنَا فیه

جمعه, ۲ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۵۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


ایام شهادت جانسوز حضرت اخت الرضا فاطمه معصومه سلام الله علیها  رو تسلیت میگم.

حرم بی بی دعاگوتون بودم و سر سلامتی دادم به تمام ذوات مقدسه اهل بیت . چرا که امام صادق علیه السلام فرمود : برای ما اهلبیت حرمی است در قم .

انشالله به مدد خود خانم همسایه خوبی براش بتونیم باشیم.

یک عده احتمالا خودشون رو به قم رسوندند و زائر دختر موسی بن جعفر شدند اما عده ای هم قطعا معذور بودند از زیارت.

پیشنهاد میدهم همین الان مفاتیح الجنان رو باز کنید و از همان منزل نیت و قصد زیارت کنید و بخوانید ....


بعد از خواندن به این دو جمله زیارت اندکی تامل کنیم بد نیست.

اَللّْهُمّ اِنى اَسْئَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لى بِالسَّعادَةِ ؛

فَلا تَسْلُبْ مِنّىِ ما أَنَا فیهِ


عاقبت بخیری یکی از دغدغه های ما است که در زیارت حضرت از خدا طلب داریم

و دیگری اینکه از خدا میخواهیم نعمتی که به ما داده است و ما در اون نعمت هستیم رو از ما نگیرد.


واقعا باید از ته دل به خانم عرض کنم که نعمت همجواری و همسایگی خودش رو از من نگیره.

درسته من طلبه ی خوبی نیستم و بقول معروف سربار حضرتم نه سرباز ولی هرچه هستم در این خونه اومدیم و رها نمیکنیم انشالله


امید بسته ام به کرم بانوی کرامت که مبدا میل مرا تغییری بدهد و در وجودم انقلابی کند و ...


یا فاطِمَةُ اِشْفَعى لى فِى الْجَنَّةِ ، فَاِنَّ لَکِ عِنْدَاللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ



  • شیخ خلیل