مگر مجبوری؟؟؟؟
شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۲۹ ب.ظ
بسم الله
در سفری نسبتا کاری به سر میبرم.
جاتون خالی امروز رفتیم نونوایی و مشغول خنک کرذن نان ها بودم که مادری چادری و دختری ..... هم داشتند نون های خریده رو خنک میکردند.
جناب مادر از گرمای هوا نالان بود و دختر هم که چشمش به یک جوان ریشوی یقه آخوندی افتاده بود مادر را امر به معروف! میکرد که :
روسری رو دربیار. مگه مجبوری؟؟
آزادیه ...
راحت باش
چقدر بهت بگم ولی تو گوش نکن ...
منم که طبق معمول همیشه یک گوشم در بود و دیگری دروازه و در دل قهقهه میزدم به سادگی دختر که خیال خام دارد لج منو در بیاره.
پیش خودم گفتم باید جوابش رو میدادم و میگفتم دختر خانم هر وقت موفق به کشف حجابت شدی یه خبری هم به ما بده تا بیاییم و فیض ببریم.
مگه ما دل نداریم؟ آدم نیستیم؟؟؟
.
.
.
در خیابان که راه میروم یا برای خرید به مغازه هستند هنوز هستند کسانی که با دیدن یک جوجه طلبه ی زشت ! کمی حیا کنند و شال مبارکه رو جلو بیاوردند و سر به زیر کنند
جامعه است و هزار گونه فکر وسلیقه و نظر موجود .
کاش نظر و سلیقه ی خدا برایمان مهم بود و باشد .
سومین حرم اهلبیت. شیراز
یاعلی
- ۹۵/۰۵/۰۲