ماه مبارک است (5)
چهارشنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۲۸ ب.ظ
بسم الله
وقتی در منزل باشی و تبلیغ نروی ناخود آگاه مرور خاطرات می کنی ...
یادش بخیر یک روز در منبر و سخنرانی مطلبی را گفتم . فردایش مادرم (که خدا عافیت و سلامتی بهش بده ) گفت دیروز یکی از اهالی مسجد و به اصطلاح پامنبری هات تماس گرفته و گفته فلان موضوع رو اشاره کردی در سخنرانی و پرسیده که خود شیخ هم عمل میکند آن توصیه را ؟!؟!؟!؟
برداشتهای مختلفی میتوان کرد از جمله اینکه :
مزاح کرده اند ایشون .
یا واقعا کمی کنجکاو تشریف داشته اند
یا خدا میخواست به من بفهمونه که چیزهایی رو بگو که خودت اهل عمل کردنش هستی
یا .....
بهر حال برای اینکه خودم هم به حرف خودم عمل کرده باشم بلافاصله خم شدم و دستان مادرم را بوسیدم و ازشون خواستم که دعایم کنند.
اما اون مطلبی که روی منبر گفته بودم و باعث نقل این خاطره شد چه بود ؟؟
گفتم این شب و روزها و مخصوصا شبهای قدر به جای اینکه انواع و اقسام پیامک های حاوی التماس دعا در این شبها برای یکدیگر رد و بدل کنیم مناسب تر این است که به اونهایی که یقین داریم در دعایشان اجابت نهفته است اول التماس دعا بگوییم بعد برای بقیه .
مثل پدر و یا مادر . استاد و معلم هامون . حتی به امام زمانمون و ...
یاعلی
- ۹۵/۰۳/۲۶
پس التماس دعا.