حب الحسین
- ۰ نظر
- ۲۳ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۱۴
بسم الله
دیگر نتوانستم در حجره بمانم.
راهی شدم فقط به نیت گریه و شکایت
گریه از حال نزاری که داشتم و دارم و شکایت از همه چیز و همه کس
از خودم گرفته تااااااااا .....
چند سال است که به محضرش جسارت نکرده و لب به شکوا وا نکرده ام اما دیگر سر رفت ...
صبرم رو به اتمام رفت و زبانم باز شد
بهش گفتم که خسته ام .از آدمای شهر خسته ام
کاش دردی که به دل دارم اثر لگد غریبه ها بود .
چه کنم که ورد زبانم شده این :که با هم هرچه کرد آن آشنا کرد
خودش خوب میداند هیچگاه دوست نداشتم دامن آلوده کنم ،آمدم بگویم زین پس هم دوست ندارم و دستم را بگیر
کسی که زیر بار حقارت له شده و زمین خورده را مگر کسی میزند؟؟؟
کاش میشد خیلی حرفها را بگویم اینجا ،اشک چشم اگر مهلت بدهد
لابد میخوانند عده ای و به قبای خود میگیرند این حرفها را ! بگیرند، برایم اهمیتی ندارد.امروز شکایت همه را به خانم کردم.
باز الحمدلله با این همه پستی و حقارت حرم دارم که بیایم و دل را آرام کنم
اما ای دل سرکش قول بده دیگر طغیان نکنی . لابد تاچند روز حالت رو به سامان است و باز میخواهی لج کنی؟التماست میکنم آرام باش و بزار آرام بمانم
از همه بیزارم دیگر ،از خودم بیشتر
دختر موسی بن جعفر این بار هم با غض بصر و عفو مارا راه داد و گریه هایم نشانه است که توجه کرد به حرفهایم و دستی بر سرم کشید
روبروی ضریح مطهر بانو . یاعلی
بسم الله
السلام علیک یا ابالحسن یا موسی بن جعفر یا باب الحوائج علیه السلام
حتما به حساب و کتابی کسی را به لقبی میخوانند...
آقای مارا باب الحوائج نامیده اند .فدای نامش همه ی نام ها و به قربانش تمام جانها
پیش خود گفتم خلاف ادب و مروت است شب شهادت حضرت کاظم علیه السلام چیزی ننویسم و به بضاعت مزجاة خودم تسلای دل عزادار دخترش فاطمه ی معصومه و پسرش حضرت علی بن موسی الرضا علیهم السلام نباشم .
گنه کارانی مثل خودم با دقت بخوانند
دهنش به نجاست نجس کرده بود و در کوچه های مدینه داشت میرفت
دید از روبرو امام معصوم حضرت موسی بن جعفر دارد تشریف می آورد
خجالت زده شد و به عقل ناقص خودش گفت به دیوار رو میکنم تا امام رد شود و بوی تعفن دهانم را متوجه نشود و آبرویم نریزد
دست مهربانی رو بر شانه اش حس کرد
فلانی گناه هم کردی ولی چرا از ما رو بر میگردانی؟؟؟
امشب حرم دخترش دخیل اشک بستم و زیر لب گفتم :
یا مولا شما با یک نگاه زن فاحشه فاسده رو زیر و رو کردی ،از آن نگاه ها نمیخواهی خرج من کنی؟؟
باور کن وضعم از آن زن بدتر نباشد بهتر نیست..
یاد قدیم ها و قدیمی ها بخیر...
در گرفتاری هاهمدیگر رو توصیه به انداختن سفره ی موسی بن جعفر و یا خواندن روضه اش میکردند
یا باب الحوائج ادرکنی
بسم الله ....
هنوز دلیل این را نفهمیده ام که چرا یهو بی اختیار و بی مقدمه حس میکنی انگار غم های عالم بر دلت می نشیند؟!
از عزیزی پرسیدم چرا؟؟
گفتند: معصوم علیه السلام فرموده اند که در این گونه مواقع استغفار بگویید تا آرام شوید.
پیش خودم گفتم گویا باید همیشه تسبیح به دست باشم و استغفار بر لب ...
یا الهی و سیدی و ربی أنا عبدک ...
الضعیف الذلیل الحقیر المسکین المستکین
پ ن :
داشتم فکر میکردم که من بی سرو پا اینهمه خطا کرده ام باز ارباب دوعالم حضرت سیدالشهدا مرا می آورد و با تمام پستی اندک آبرویی داده و مردم به احترامش مارا محترم میشمارند و به ما التماس دعا میگویند حتی ، اگر درست حسابی و آنطوری که سزاوار است نوکری اش را میکردم برایمان چه میکرد ؟؟؟
خدا بحق گریه های مادرش این اشک چشم رو در هیچ حالتی از ما نگیرند و روز به روز بر سوز ما و اشک و ناله ی ما برای مصائب آل الله بیفزاید .
اولین ثمره ی گریه مساعدت و یاری حضرت صدیقه سلام الله علیها است .
راستی روزهای پایانی ماه رجب است .
یا من ارجوه لکل خیر رو بگذارید کنار روایت نبوی که حضرت فرمودند : کل الخیر فی باب الحسین ، چه زیبا میشود !؟!؟!
چند سالی است توفیق دارم زانوی شاگردی و ادب محضرت استاد عزیزم نوکر دستگاه حسینی حضرت حجت الاسلام و المسلمین میرزا محمدی (حفظه الله ) میزنم . و خدارا شاکرم به خاطر این نعمت
اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُ مالِهِ الرَّجاءُ،
وَسِلاحُهُ الْبُکاءُ
.
.
.
.
.
یارب مکن امید کسی را تو نا امید !
پ.ن :
این دعا را حضرت امام صادق علیه السلام هرروز ماه رجب می خواندند .
عجب مضامین بلندی دارد .
درسته خیلی بنده ی پست و ناقابل و آلوده ای هستم اما به رحمت خدا طمع بسته ام چرا که عادتش احسان به گنه کاران است .
هر چقدر هم آدم خوبی باشی اما کافی است دستت را جلوی مردم دراز کنی و حتی سفره ی دلت را ، خودت را فروخته ای و کوچک کرده ای و دستت را پس می زنند اما حساب خانه ی خدا باهمه ی خانه ها فرق داره . در خونه ی خدا با بار سنگین معاصی می آیی و در عوض همچین تحویلت میگیرن انگار از اولیاء الله هستی .
دم خدا گرم که حتی رزق و روزی اش رو حتی از معصیت کاران هم دریغ نمیکنه ...