پرستوی مهاجر

حاج خلیل صادقی
پرستوی مهاجر

اگر قبرستان جایی است که مردگان را در آن به خاک سپرده‌اند، پس ما قبرستان‌نشینان عادات و روزمرگی‌ها را کی راهی به معنای زندگی هست؟
اگر مقصد پرواز است، قفس ویران بهتر.
پرستویی که مقصد را در کوچ می‌یابد از ویرانی لانه‌اش نمی‌هراسد...

***
ای شهید، ای آن که بر کرانه‌ی ازلی و ابدی وجود بر نشسته‌ای، دستی بر آر و ما قبرستان‌نشینانِ عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش.

طبقه بندی موضوعی
Instagram
آخرین مطالب
پیوندها

۱۸ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش

سه شنبه, ۱۳ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۰ ق.ظ

بسم رب الشهداء

این مطلب رو در وبلاگ سابق هم آورده بودم اما به لطف برادر blogfa  ناپدید شد . لذا دوباره مینویسم :


رفاقت با شهدا اون هم در عمل


                      


گام اول :  انتخاب فقط یک شهید

خیلی مهمه فقط یک شهید انتخاب کنید . نگید من یه گردان شهید میزنم بلکه یکیشون جوابمو بده ! شهدا در آخرالزمان اینقدر غریب و مظلومند که منتظر یه نیت پاک و باصفا هستن تا خودشون نشون بدن . آلبوم شهدا رو باز کنید . اولین ملاک انتخاب شهید قیافه و صورت شهیده ، ببینید با لبخند کدوم شهید ته دلتون خالی میشه .آفرین درسته این همون دوست شماست ....


گام دوم : عهد بستن با شهید

یه جا که جلو چشمتون باشه بنویسید و امضاء کنید : با دوست شهیدم عهد می بندم پای رفاقت او تا لحظه شهادت خودم ، خواهم موند و از تذکرات دوستانه او به هیچ وجه رو بر نمی گردونم .

 

گام سوم : شناخت شهید

تا میتونید از دوست شهیدتون اطلاعات جمع آوری کنید .( عکس ، کلیپ ، دست نوشته ، خاطرات همرزمان ، خاطرات همسر شهید ، پوستر و ....) بصورت خرید از فروشگاه  یا دانلود از اینترنت

 

گام چهارم : هدیه ثواب اعمال خود به شهید

از همین الان هر کار خیر و ثوابی انجام میدید مثل نماز واجب و مستحبی ، ادعیه ، زیارات ، صدقه ، حتی درس خوندن برای رضایت خدا سریع تو ابتدا یا انتها ی آن بگید :

خدایا اطاعت من اگر چه اندک است ولی یه نسخه از ثوابشو هدیه میکنم به رو ح دوست شهیدم ( طبق روایات  نه تنها ثواب اعمالتون کم نمیشه بلکه با برکت تر هم خواهد شد )

 

گام پنجم : درگیر کردن خود با شهید

سریعا همین الان عکس صفحه گوشیتون رو عوض کنید و عکس دوست شهیدتون رو بذارید .فکر کنید که از امروز همه پیامکا و تماسهاتون توسط دوست شهید شما بررسی میشه .همین کارو برای دسکتاب  کامپیوتر هم انجام بدید ، محل کارتون ، کیف جیبی ، داشبورد ماشین ، هرجا میتونید یه عکس یا نشونه از شهید تون بزارید . در طول روز تا میتونید با دوست شهیدتون حرف بزنید ، مدام به او فکرکنید صبح اولین نفر به او سلام کنید و آخر شب هم شب خیر

 

گام ششم : عدم گناه در حضور رفیق

آیا در حضور دوستی معنوی و روحانی  به این با صفایی میتوان گناه گرد ؟ نگاهامون ، رابطه هامون با همکلاسی های نامحرم ، چت با نامحرم ، غیبت ، دروغ ، کاهل نمازی ، کم فروشی ، کم کاری در شغل ، بد اخلاقی در منزل ، فیلم و کلیپ نامناسب در موبایل ، .... جواب این سوالا با خود شماست ....

 

گام هفتم : اولین پاسخ شهید


گام هشتم : حفظ و تقویت رابطه تا شهادت


مطمئنا با شیرینی  ای که چشیده اید از این مسیر خارج نخواهید شد .... ان شاء الله


باتشکر از وبلاگ رفاقت شهدا


  • ۸ نظر
  • ۱۳ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۰۰
  • شیخ خلیل

قفس

يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ب.ظ

بسم الله

میگن گاهی بهانه خودش جور میشود ؛ راست میگن !!

امروز یه گنجشک زبون بسته نمیدونم از کجا گیر افتاده بود توی گلخانه ی منزل. خودش رو برا نجات هی به در و دیوار می کوبید.

دلم براش سوخت و رفتم پشت بام و راه برایش وا کردم و سریع پرید و رفت.


پیش خودم گفتم کاش یه دستی هم یه در برا من وامیکرد و من رو هم از این قفس دنیا و مادیات و زرق و برق نجات میداد.

منم دارم خودم رو به این در و اون در میزنم بلکه ...


والسلام.

  • ۵ نظر
  • ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۳۶
  • شیخ خلیل

الهی قلبی محجوب ...

يكشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۴۴ ب.ظ

بسم الله

شاید برای شماهم اتفاق افتاده !

بعضی وقت ها آدم به دلایلی که حتما برا خودش مهم هستن با خودش لج میکنه و بر مبنای اون یک سری کارها انجام میده .

چند روز به همین منوال سپری میشه اما تهش بازم انگار اونی که میخواستیم نمیشه.

و از همه مهمتر پشیمون و سربه زیر از این لج و لجبازی  . بازم دست از پا دراز تر باید برگردی همون خونه ی اول و ...


همه ی این ها یک طرف ولی اون خجالت کشیدنه هم یک طرف.

همین قدر بگم که ممکنه بعضی وقتا برا آدم خیلی گرون تموم بشه .


حالا این حکایت شده حکایت بین من و خدا

لج و لجبازی با گناه و ...

عاقبت هم بازم میبینم که انگار واقعا لایمکن الفرار است این خدا

مگر میشود بی او بخواهم زندگی کنم و مگر اصلا میشود؟؟؟


«الهی قلبی محجوب و نفسی معیوب و عقلی مغلوب و هوائی غالب و طاعتی قلیل و معصیتی کثیر و لسانی مقر بالذنوب فکیف حیلتی یا ستار العیوب و یا علام الغیوب و یا کاشف الکروب اغفر ذنوبی کلها بحرمة محمد و آل محمد یا غفار یا غفار یا غفار برحمتک یا ارحم الراحمین.»

                                   

همین که از لب ما آه آه می افتد

طبیب زودتر از ما به راه می افتد

دو روز رفتم و با پای خویش برگشتم

همیشه کار گدایان به شاه می افتد

کریم بودن و بخشیدنت به جای خودش

بگو کی از سرِ ما این گناه می افتد

به ما نگاه بینداز که چشم سلطان هم

گهی به روی غلام سیاه می افتد

هر آن کسی که بدون علی تو را صدات کند

اگر ز چاله در آید به چاه می افتد

در این بساط که دریا به قطره محتاج است

نیاز کوهِ گناهی به کاه می افتد

فدای شاه غریبی که لحظهٔ آخر

به نیزه تکیه زد و بی سپاه می افتد

فدای شاه غریبی که راس پر خونش

به پای دخترکی بی پناه می افتد


آخر کار هم باید بریم در خونه ی ارباب .

اونه که میتونه بازم دستگیری کنه و مارو مثل همیشه سرفراز کنه .

خدارو شکر که ارباب رو داریم و باز میتوان به او توسل کرد .


  • ۳ نظر
  • ۱۱ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۴
  • شیخ خلیل

دعای ابوحمزه - قسمت 4

پنجشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۳ ب.ظ

بسم الله

برداشت چهارم.



قطعا برای خود ما هم اتفاق افتاده که چند روز رو خیلی خوب و معنوی سپری کرده ایم و برعکس چند مدتی است از این که دیگر حال خوش معنوی نداریم داریم رنج می بریم و غصه داریم که چرا حال معنوی مون الان دیگر خبری ازش نیست و ...؟؟؟


به این سوال و دغدغه جواب های متعدد و از منظر های گوناگون میشه داد ولی بهتراست ببینیم امام سجاد علیه السلام چگونه این حال رو آسیب شناسی کرده اند و به ما یاد داده اند.


مینشینیم پای درس اخلاق حضرت سید الساجدین علیه السلام


اللَّهُمَّ إِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ  وَ قُمْتُ لِلصَّلاةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُکَ أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاسا إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ مَا لِی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِیرَتِی وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِی عَرَضَتْ لِی بَلِیَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِی وَ حَالَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ


خدایا هرگاه گفتم مهیا و آماده شدم‏ و در پیشگاهت به نماز ایستاد و با تو راز گفتم،چرتى بر من افکندى،آنگاه که وارد نماز شدم،و حال راز گفتن را از من گرفتى آنگاه که با تو رازونیاز کردم،مرا چه شده؟هرگاه گفتم نهانم شایسته شد،و جایگاهم به‏ جایگاه توبه‏ کنندگان نزدیک گشته برایم گرفتارى پیش آمد،بر اثر آن گرفتارى پایم لغزید،و میان من و خدمت به تو مانع شد



سَیِّدِی لَعَلَّکَ عَنْ بَابِکَ طَرَدْتَنِی وَ عَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی

أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّا بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی

أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضا عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی

أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ الْکَاذِبِینَ  فَرَفَضْتَنِی

أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی

أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی

أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی الْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی

أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی

أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی

أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی،

أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیَائِی مِنْکَ جَازَیْتَنِی


شاید مرا از درگاهت رانده‏ اى،و از خدمتت عز نموده‏اى،

یا مرا دیده‏اى که حقّت را سبک‏ مى‏ شمارم پس از پیشگاهت دورم ساختى،

یا شاید مرا روى‏ گردان از خود مشاهده کردى،پس مرا مورد خشم قرار دادى

یا شاید مرا در جایگاه دروغگویان یافتى،پس به دورم انداختى،

یا شاید مرا نسبت به نعمتهایت ناسپاس دیدى،پس محرومم نمودى،

یا شاید مرا از همنشینى دانشمندان غایب یافتى،پس خوارم نمودى،

یا شاید مرا در گروه غافلان دیدى،پس از رحمتت‏ ناامیدم کردى،

یا شاید مرا انس یافته با مجالس بیکاره‏ ها دیدى.پس مرا به آنان واگذاشتى،

یا شدى دوست نداشتى دعایم را بشنوى پس دورم نمودى،

یا شاید به خاطر جرم و جنایتم کیفرم نمودى،


یا شاید براى کمى‏ حیایم از تو مجازاتم نمودى،



خوب است بنشینیم و به اعمال خود نمره ای بدهیم و عللی رو که حضرت فرمودند رو در خودمون ببینیم کدام است تا بلکه چاره ای بیاندیشیم.



  • ۳ نظر
  • ۰۸ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۳
  • شیخ خلیل

درد دل

سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۵:۴۸ ب.ظ

بسم الله ...


دیشب با خدا درد دل می کردم .

بهش گفتم :

درد دل من اینه که با همه درد دل کردم جز با تو


             
  • ۳ نظر
  • ۰۶ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۴۸
  • شیخ خلیل

سکانس اول و دوم

دوشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۷ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم


سکانس اول


روزگاری شهید بزرگوار آیت الله مطهری کتاب حماسه حسینی را نوشت تا جلوی تحریفات واقعه عاشورا و دستگاه سید الشهدا علیه السلام را بگیرد و به حق هم کار خوبی بود. البته در برخی نکات ذکر شده در این کتاب بحث هایی است که جوابش را متخصصان داده اند و مشخص است و بهترین دفاعی که می توان از علامه شهید نمود این که بگوییم ایشان دسترسی کاملی به منابع تاریخی و ارباب مقاتل نداشته اند .

اما ای کاش امروز هم شهید مطهری زنده بود تا باز تمام قامت جلوی انحراف دیگری را راجع به ساحت مقدس حضرت ارباب بگیرد.

انحرافی به نام  " فیلم رستاخیز"

هنوز چند سال نگذشته است که بر سر فیلم مختارنامه و نشان دادن تصویر حضرت قمر منیر بنی هاشم موضع گیری علما و به میدان آمدن حافظان شریعت در عصر غیبت مهدوی غائله را خواباند اما انگار این آتش زیر خاکستر باز گر گرفته و نمی دانم چه کسانی با چه هدفی به این موضوعی که فقهای ما صراحتا برحرمتش فتوا داده اند دامن می زنند .

کمترین اثر سوء این غلط این است که ازفردا یا پس فردا که چهره ها نشان داده شد دیگر کسی با شنیدن نام حضرت ابوفاضل علیه السلام یاد مصائب و رشادت و حماسه و ادبش نمی افتد و سریع چهره ی فلان بازیگر که در آن نقش بازی کرده می افتیم .

برای حرفم دلیل بیاورم؟؟؟؟

خدای متعال به حضرت یوسف نبی علیه السلام وحی کرد .....

 

خواهش میکنم برایم بگویید با شنیدن نام یوسف پیامبر اولین چیزی که به ذهنتان خطور کرد چه بود؟؟

جز اینکه چهره ی آن بازیگر نقش یوسف ( مصطفی زمانی ) به یادتان آمد ؟؟؟؟

و قص علی هذا بقیه ی نقش ها

 

می خواهند کم کم قداست حضرات معصومین و اهلبیت عصمت و طهارت را نعوذ بالله بزدایند و قطعا به همین نشان دادن صورت و چهره تمام نمی شود. و این سر آغازی برای به انزوا و انحراف کشیدن دستگاه سیدالشهداست .

اینان (دشمنان ) از دستگاه حضرت حسین علیه السلام بارها و بارها سیلی خورده اند و در صدد فرصتی اند که باز ضربه بزنند و عقده های خود را خالی کنند .

یک روز به بهانه ی چقدر گریه و ماتم و ...؟؟؟

یک روز به بهانه ی اینکه لباس مشکی افسردگی آور است و ...

یک روز به این بهانه که چرا کمک به هیئت ها بشود و کمک به فقرا نشود ؟ و .......

 

و نیزتحریف عظیمی که در داستان فیلم رستاخیز اتفاق افتاده بی سابقه است. واقعا من که بی سوادم و هیچ مطالعه تاریخ و مقتل ندارم هیج جا ندیده ام که پسر جناب حر علیه السلام   عاشق شده باشد و کذا و کذا ؟؟؟

واقعا اگر شما دیده اید بیاورید تا ما هم بدانیم !!!!

 

مخلص کلام اینکه دست از این عناد و لجاجت بردارید و با دستگاه سیدالشهدا در نیفتید که نه دنبا خواهید داشت و نه عقبی

وزارت ارشاد هم که توقعی بیش از این نداریم ازش. بالاخره برای ما معلوم الحال است .

اما از بچه حسینی ها و امام حسینی ها توقع است که همه یکپارچه جلوی انحراف را بگیریم.

 

سکانس دوم

 

حتما به یاد داریم که وقتی فیلم " در حاشیه " ساخته شد و با دردسر هایی بالاخره پخش شد چه ولوله ای در جامعه ی محترم پزشکی افتاد و عده ای مخالف و عده ای موافق

عده ای بر کوس " توهین به پزشکان شده است " می کوبیدند و عده ای هم موافق بودند که دارد واقعیت هایی را به تصویر میکشد.

البته همه ی آن بحث ها در مورد پزشکانی بود که فی الواقع پزشک نبودند اما ....

اما چند صباحی است که شاهد پخش تصاویر سلفی جوجه پزشکان محترم مملکتمون هستیم اونم با جسد میت در اتاق تشریح.

بقول قدیمی ها می گفتند: این رو دیگه کجای دلمان بگذاریم؟؟؟؟؟؟

صد رحمت به در حاشیه !!!!!

دراین وانفسایی که شبکه های اجتماعی دارند همه ی مارو غرق در خودشون میکنند و موجی به نام سلفی و الان یهویی  راه افتاده ، یعنی واقعا این قدر سوژه کم آمده بود برای سلفی گرفتن که دست به دامن جسد بی جان میتی بیچاره شویم؟؟؟؟

میتی که خانواده اش برا خدمت به پیشرفت علم و یادگیری دانشجویان محترم پزشکی آن را در اختیار قرار داده اند !! حال ما بیاییم و با عدسی های چشمش و با بدن پاره پاره اش سلفی بگیریم ؟؟؟

خدایی اگر آن مرده از اقوام ما بود ما چه می کردیم؟؟؟

خدایی اگر خود ما جای اون جنازه بودیم چه؟؟؟؟

بنظرم باید یا در نحوه ی پذیرش دانشجویان علوم پزشکی تجدید نظر شود و یا اینکه متن سوگند نامه ی پزشکی عوض شود !!!

وقتی بی فرهنگی فرهنگ تلقی میشود دیگر بهتر از این نمی شود !!!

 

حضرت فرمود : آنچه را برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند و آنچه را نمی پسندی برای دیگران نیز نپسند .

 


تصویر استفتاء از مراجع محترم در ادامه مطلب


والسلام .




  • ۹ نظر
  • ۰۵ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۰۷
  • شیخ خلیل

دعای ابوحمزه -قسمت 3

يكشنبه, ۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۵۷ ب.ظ

بسم الله

برداشت سوم

 * آدمی که دریا دل است و پا از مرحله خود بینی به مرحله ی دیگر بینی گذاشته است وقتی در مکان و زمان استجابت دعا قرار گرفت دیگران را فراموش نمی کند.

وقتی  ما فرصت داده اند که دعا کنیم و دستی بر آسمان بلند کنیم  چه خوب است در دعایمان همه را شریک سازیم و در وهله ی اول هم از پدر و مادر شروع کنیم .

حضرت در دعای ابوحمزه به ما آموخت :

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرا اجْزِهِمَا بِالْإِحْسَانِ إِحْسَانا وَ بِالسَّیِّئَاتِ غُفْرَانا ،

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ وَ تَابِعْ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ بِالْخَیْرَاتِ

اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِحَیِّنَا وَ مَیِّتِنَا وَ شَاهِدِنَا وَ غَائِبِنَا ذَکَرِنَا وَ أُنْثَانَا صَغِیرِنَا وَ کَبِیرِنَا حُرِّنَا وَ مَمْلُوکِنَا


 

 * می خواهیم نگران استجابت دعاهایمان نباشیم؟؟ دعایمان را مقرون با صلوات بر محمد و آل محمد کنیم.

صلوات دعایی مستجاب است. خدا حیا می کند صلوات را مستجاب کند و دعای دیگر را رها کند . لذا حضرت فرمودند :

 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اخْتِمْ لِی بِخَیْرٍ وَ اکْفِنِی مَا أَهَمَّنِی مِنْ أَمْرِ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی

 

برکسی پوشیده نیست که از عوامل تربیت صحیح لقمه پاک و همان رزق حلال است.

همان که امروزه به دلایل مختلف کم یاب بلکه نایاب شده است و همگان خوب می دانیم که چه اثراتی دارد این لقمه حلال .

لذا در این فراز از رازق همه عوالم وجود و هستی می خواهیم :

وَ ارْزُقْنِی مِنْ فَضْلِکَ رِزْقا وَاسِعا حَلالا طَیِّبا

 از فضلش می خواهیم و رزقی می خواهیم زیاد و حلال و پاک و طاهر و طیب

حتما می دانیم که رزق مفهومی وسیع دارد و شامل مادی و معنوی می شود.

رفیق و همسفر و همسر مومنه و اولاد صالح و همسایه ی خوب و .... همه رزق است.

و نسال الله من فضله ...

 

 

وَ أَلْهِمْنِی الْخَیْرَ وَ الْعَمَلَ بِهِ

حتما شنیده ایم که شب جمعه آخر هر ماه قمری  30 مرتبه سوره قدر بخوانیم و بعدش سه مرتبه بگوییم " اللهم الهمنی الخیر و العمل به"

تا ماه آینده  مون ماهی با برکت باشد و ...

 

 ادامه دارد ....

 

  • ۲ نظر
  • ۰۴ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۷
  • شیخ خلیل

روضه خانگی

جمعه, ۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۰۶ ب.ظ

               

خدا رحمت کنه میرزا اسماعیل دولابی رو . چه زیبا می فرمود :


                                        


عزیز من ! ان شاء الله این نعمت عظمی را در خانه هایتان کم نکنید. اگر هم شده خودت این کتاب های تعزیه و سینه زنی قدیمی را بگیر و در خانه ات بخوان. کسی هم که نیست ، زن و بچه خودت هستند . گاهی وقت ها، ماهی یک دفعه به آن ها بگو که بنشینند و برایشان بخوان. آن وقت می دانی در تمام این یک ماه در خانه ات عزت می بارد و هر وقت از در وارد شوید ، همه سلام می کنند. آن وقت دیگر این حرف هایی که می خواستی با دعوا درست کنی هیچ لازم نیست. شما این کار را بکن . یک روز صبح که چایت را خوردی ،چند تا کلمه از آن ها را که خودت بلدی، بخوان و بگو سینه بزنید . می گویی و آن ها سینه می زنند و گریه می کنند، والسلام! ماهی یک دفعه، باز هم بگویم! سالی یک دفعه . این قدر اثر دارد.


              

  • ۹ نظر
  • ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۰۶
  • شیخ خلیل